وضعیت پناهجویان و پناهندهگان ساکن در ترکیه
(و مروری گذرا بر وضعیت پناهجویان در مالزی و هندوستان)
(و مروری گذرا بر وضعیت پناهجویان در مالزی و هندوستان)
گر زخمهایمان متفاوت
طعم اشکهایمان یکیست
من، تو، او، همه در یک قصه
هر کجا باشیم
آغاز و انجام یکیست
جای جایِ دنیا سنگرم
آغاز نمودم ، پویان بسوی انجامم
(توماج)
تهیه شده توسط توماج
دیرگاهیست که سازمان ملل متحد در سال 1951 قوانینی در کنوانسیون ژنو به تصویب رسانده است که همانند دیگر قوانین نظام سرمایهداری که فقط امضاء میشوند، تنها امضاء شده و در هیچ کشوری بهصورت کامل به آن عمل نمیشود.
همهگان میدانند که در کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، ایران و عراق چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حاکم است و این موضوع نیاز به توضیح و تحقیقات خاصی ندارد؛ اینرا نیز همهگان میدانند که کارمندان و یا بهتر است بگوئیم بازجویان سازمان ملل متحد که خود را وکیل پناهجویان معرفی میکنند، خود بهتر از هرکس به این موضوع واقف هستند. در مقر سازمان ملل در کشورهایی مانند هندوستان، پاکستان، ایران، ترکیه، مالزی، یونان و ... تنها چیزی که بهچشم نمیخورد "حقوق بشر" است. به عبارتی "بشر" بسیار دیده میشود اما اثری از "حقوق" آن نیست.
رفتار سرد و خشن پلیس، بیمسئولیتی کارمندان و مسئولین سازمان ملل، مشکلات مالی، مشکلات معیشتی، نبود امکانات بهداشتی و درمانی، عدم وجود اجازهی کار برای پناهجویان و پناهندهگان، نداشتن هیچگونه حق برای ارتباطات سیاسی و حتا اجتماعی، بی بندوباری و سرکوب پلیس، باندهای مافیایی در تشکیلات امنیتی و حتا سازمان ملل، وعده و وعیدهای توخالی که تنها در قوانین آمده و در بروشورهای نصب شده بر روی دیوارهای دفاتر سازمان ملل دیده میشود و صدها درد و مشکلی که پناهجویان و پناهندهگان روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنند را هیچکس پاسخگو نیست.
اعتراضاتِ برحقِ انسانها نیز همانند تمام حکومتهای سرمایهداری با سرکوب، زندان و شکنجه و گاه با دیپورت پناهجویان پاسخ داده میشود.
در ادامه به گوشهای از مشکلات پناهندهگان و پناهجویان در کشور ترکیه میپردازیم و اشارهای کوتاه به دیگر کشورها خواهیم داشت.
پروسهی پناهندهگی
پروسهی پناهندهگی برای یک انسان از جایی آغاز میشود که کشور مبدا «وطناَش» را بهقصد پناهنده شدن در کشور دیگری ترک میکند. ما در این نوشته از پناهجویان و پناهندهگان ایرانی ساکن در ترکیه صحبت خواهیم کرد و البته به دیگر کشورها نیز اشارهای بسیار کوتاه خواهیم داشت.
وقتی یک نفر ایران که کشور مبدا است را بهقصد پناهنده شدن ترک میکند معمولا یا مستقیما به کشور مورد نظرش در اروپا، امریکا یا استرالیا میرود و یا به یکی از کشورهای یونان، ترکیه یا مالزی رفته و در آنجا به دفتر سازمان ملل مراجعه کرده و تقاضای پناهندهگیاَش را با ارائهی دلائلاَش ارائه میکند.
زمانیکه یک انسان از مرز ایران خارج و وارد کشور ترکیه شد، پروسهی پناهندهگیاَش شروع میشود. ورود به ترکیه دو حالت دارد، افراد یا باید به صورت قانونی به ترکیه بیایند یا به صورت قاچاق از مرزهای کوهستانی مناطق کُردنشین.
اگر از راه قانونی وارد شوند باید در اولین فرصت خود را به کمپ پناهندهگان سازمان ملل متحد واقع در آنکارا معرفی کنند. اگر به صورت قاچاق وارد شوند باید خود را به ادارهی پلیسِ امنیت اولین شهری که پس از ایران به آن وارد شدهاند معرفی کنند. تا چند سال قبل وضعیت کسانی که قاچاقی وارد خاک ترکیه میشدند کمی متفاوت بود اما از سال 2010 این روند کمی تغییر کرد و قوانینی مانند اینکه "کسانی که به صورت قاچاق وارد شدهاند را به شهری میفرستند که بعد از مرز ایران وارد آنجا شدهاند" و یا "کسانیکه قاچاق وارد شدهاند در اولویت قرار دارند و موضوع قاچاق وارد شدنشان میتواند برای اثبات حرفهایشان دلیلی باشد" حذف شده و تقریبا کسانیکه قاچاق وارد خاک ترکیه میشوند و کسانیکه قانونی از راههای هوائی یا زمینی میآیند از یک حقوق برخوردارند.
وقتی انسانها به ترکیه وارد میشوند، ترکیه فقط برای آنها خاکی است که باید مدتی را در آنجا بلا تکلیف بمانند تا سازمان ملل به آنها پاسخ بدهد و کشوری برایشان مشخص شود و به کشور سوم منتقل شوند(البته درصورتیکه بتوانند از سازمان ملل قبولی بگیرند).
ادامهی پروسهی پناهندهگی در کشور ترکیه بدین صورت است که پس از اینکه برای اولین بار به دفتر سازمان ملل در آنکارا مراجعه کردید، مدت زمان چند ساعتی را باید پشت درب منتظر باشید، حال میخواهد در گرمای تابستان باشد یا در برف و کولاک زمستان یا سوز و سرمای پائیز. هیچ فرقی به حال مامورین سازمان ملل ندارد و زن و کودک، پیر و جوان ساعتها در شرایط آب و هوائی مختلف پشت دربهای بستهی سازمان ملل تنها برای گرفتن یک وقت برای مصاحبه منتظر میمانند.
از همان اولین روز شما شاهد چگونهگی لِه شدن حق انسانها توسط کسانی که ادعای حمایت از حقوق بشر را دارند خواهید بود. پس از چند ساعت که مدارکتان را گرفتند دوباره به صف خواهید شد و یک برگه به شما داده میشود که در آن تاریخ و ساعت پیشمصاحبه را نوشتهاند. معمولا تاریخ پیشمصاحبه یک هفته الی بیست روز است. در این مدت یا باید کسی را در ترکیه داشته باشید که چند روزی در منزل وی بمانید و یا اینکه با گرانیِ وحشتناک ترکیه طوری کنار بیایید و در هتلها و مسافرخانههای درجه پایین زندهگی کرده و هزینهی سه یا چهار ماه زندهگی در ترکیه را در عرض این بیست روز خرج کنید. چراکه در این مقطع از پروسهی پناهندهگی هنوز سازمان ملل برای پناهجویان "شهر" مشخص نکرده و مشخص نیست در کدام شهر ساکن خواهند شد. چه بسیار پناهجویانی که بدون هماهنگی با سازمان ملل با همسر و فرزندانشان به شهرهای دیگر میروند، در آنجا منزل اجاره میکنند و وسایل زندهگی فراهم مینمایند ولی بعد از گذشت چند روز وقتی برای پیشمصاحبه به سازمان ملل میروند آنها را به شهری دیگر میفرستند و حتا اگر پناهجو گریه هم بکند و حتا التماس کند و به دست و پایشان بیفتد هم فایدهای نخواهد داشت.
پس از اینکه مدت زمانیکه برای پیشمصاحبه تعیین شده تمام شد، پناهجویان باید به سازمان ملل مراجعه کنند برای ثبت نام و پیشمصاحبه. معمولا ساعت پیشمصاحبه در برگهای که در هنگام اولین مراجعه به پناهجویان داده میشود ساعت هشت صبح ذکر شده. پناهجویان از ساعت هفتونیم و گاه زودتر جلوی درب سازمان ملل حضور میابند؛ باز هم مانند بار گذشته باید تا حدود ساعت ده صبح منتظر بمانند. زن و بچه و پیر و جوان و سالم و بیمار را در هرگونه شرایط مختلف آب و هوایی باز هم به صف میکنند. جلوی درب سازمان ملل یک سایهبان هست و دو نیمکت برای نشستن. کسانیکه خارج از آن محدوده بمانند یا باید زیر آفتاب باشند یا زیر برف و باران خیس شوند.
بعد از اینکه درب باز شد، به نوبت پناهجویان وارد میشوند، یکییکی از درب کوچکی وارد محل بازرسی بدنی میشوند و از جیبها تا کیفها بازرسی میگردد. سیگار، کیف و تمام وسائل از قبیل موبایل و ... را از آنها میگیرند و در یک کمد قرار میدهند و در واقع به پناهجویان فقط چند برگ کاغذ داده میشود که مرتبط با پروندهشان باشد. از این لحظه به بعد درب سازمان ملل بسته میشود، با پناهجویان معاملهی زندان، زندانی و زندانبان میشود و تا زمانیکه مامورین سازمان ملل اجازه ندهند کسی حق خروج ندارد و معمولا کسانیکه ساعت یازده کارشان تمام شده و کسانیکه ساعت پنج بعدازظهر کارشان به اتمام رسیده باشد در یک زمان و حدود ساعت شش بعد از ظهر وقتی درب باز میشود میتوانند بروند و تمام این مدت را باید داخل یک اتاق بمانند. در ابتدای روز پیشمصاحبه به پناهجویان یک برگ کاغذ میدهند که باید دلیل خروج از کشور مبدا را مختصرا در چند خط توضیح دهند و بنویسند که اگر به کشورشان بازگردند چه خطری ممکن است تهدیدشان کند. سپس این کاغذها را جمعآوری میکنند و باید پناهجو منتظر باشد تا از طبقهی بالا صدایش بزنند.
پناهجویان وقتی به طبقهی بالا میروند با رفتاری خوب از آنها مشخصاتشان پرسیده میشود و سپس دلیل آمدن و علت تقاضای پناهندهگیشان را میپرسند و فردی که سئوال میکند این مشخصات و گفتهها را تایپ کرده و فقط دو سه سئوال مبنی بر "علت آمدنتان به ترکیه"، "اگر بازگردید چه خطری تهدیدتان میکند" را پرسیده و سئوال اضافی از پناهجو پرسیده نمیشود و طوری وانمود میکنند که آنها فقط به مشکلات شما گوش میدهند و قصد کمک و همدردی با انسانها را دارند! سپس پناهجو به طبقهی پایین میرود و منتظر میشود تا برگهای به وی داده شود که در آن تاریخی برای مصاحبهی اصلی وی ذکر گردیده و برگهای دیگر که شهر سکونتاَش را در آن ذکر کردهاند. تاریخ بین پیشمصاحبه تا مصاحبهی اصلی از یکماه تا یکسال متغیر است. این موضوع قانون خاصی ندارد و مشخص نیست که طبق چه اصل یا اصولی این تاریخ مشخص میگردد. البته در دفترچهای که بهشما داده میشود نوشته شده پروسهی پناهندهگی ممکن است از سه ماه تا سه سال بهطول بیانجامد اما چه بسیار کسانیکه تا پانزده سال در ترکیه بلاتکلیف ماندهاند!
پس از اتمام پیشمصاحبه پناهجویان برای اسکان و تهیهی منزل و آغاز یک زندهگی موقت و سرشار از مشکلات متعدد باید به شهرهایی بروند که سازمان ملل با هماهنگی پلیسِ امنیت ترکیه آنان را میفرستد. در این هنگام پناهجو نامهای پس از پیشمصاحبه دریافت کرده که روی آن شماره پرونده و عکس وی نیز موجود است و با آن نامه باید خود را به پلیس ترکیه معرفی کند. پناهجویان پس از انجام مراحل قانونی که شامل ثبتنام در پلیس اتباع خارجه، انگشتنگاری، پرداخت هزینهی اقامت(پول خاک) و هزینهی ویزا است و ... که توسط پلیس برای آنان شرح داده میشود باید زندهگیشان را در آن شهر آغاز کرده و منتظر رسیدن روز مصاحبه اصلی باشند. در روز مصاحبهی اصلی نیز پناهجویان باید در محلی که قبلا توضیح داده شد بایستند و منتظر بمانند تا بعد از به صف ایستادن و بازرسی بدنی وارد سازمان ملل شوند.
سپس باید منتظر بمانند طبق شماره سری که به انها داده شده به طبقهی بالا رفته و با حضور یک نفر که خود را وکیلشان معرفی میکند و با یک اسم مستعار خود را معرفی میکند مصاحبهشان آغاز گردد. اولین نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کنم ایناست که آن فردی که خود را وکیل پناهجو معرفی میکند در همان ابتدا اولین دروغاَش را تحویل پناهجو میدهد، چرا که اولا وی وکیل پناهجو نیست بلکه وکیل سازمان ملل است، مسئول پروندهی پناهجوست و نقش پلیس سیاسی را برای پناهجو ایفا کرده و بعد از بازجویی از پناهجو، گزارش و نظرش را به سازمان ملل ارائه میکند تا پرونده به کمیتهی تصمیمگیری رفته و درمورد پروندهی پناهجو تصمیمات لازم اتخاذ گردد.
در ابتدا مصاحبه یا همان بازجوئی با برخوردی خوب از سوی مصاحبه کننده آغاز میگردد و این قول نیز بهشما داده میشود که تمام حرفهایی که شما در اینجا بیان میکنید بهطور محرمانه نزد ما باقی خواهد ماند. سپس اسم و مشخصات شما را چک کرده و از شما میپرسند چرا ایران را ترک کردید و تقاضای پناهندهگی دادید که بازجوئیِ اصلی از این مرحله شروع میگردد. سپس وقتی مصاحبه کننده با شما مصاحبه میکند تمام حرکات صورت و دستهایتان را زیر نظر دارد و گهگاه سئوالاتی میپرسد که باعث شوکه شدن شما شود. بعضی اوقات از شما سئوالاتی پرسیده میشود یا چیزهایی بهشما میگوید که شما را عصبانی کند و به طور کلی در شرایط مختلف روحی شما را قرار میدهد تا عکسالعمل شما را در مقابل شرایط مختلف ببیند. مصاحبهی اصلی پناهجویان ممکن است از یک ساعت تا هشت ساعت بهطول بیانجامد و این بستهگی به نوع پرونده و کیس ارائه شده دارد و در برخی موارد حتا مصاحبهی اصلی به جلسات بعدی نیز کشیده میشود.
پناهجو باید مصاحبهکننده را یک بازجوی وزارت اطلاعات "بدون شکنجهی جسمی" درنظر بگیرد و بهتر است خیلی مواظب گفتههایش در هنگام مصاحبه باشد. چرا که وکیل از هر جملهی شما ممکن است چندین سئوال بیرون بکشد. در کل مصاحبه کننده از ابتدای مصاحبه به پناهجو به چشمِ یک دروغگو نگاه میکند تا زمانیکه پناهجو اثبات کند که گفتههایش صحت کامل دارد. بهتر این است که خیلی کوتاه و فقط به سئوالاتی پاسخ داده شود که پرسیده میشود و هرگونه توضیح اضافی و انحرافی میتواند باعث طرح سئوالاتی سختتر و انحرافیتر توسط وکیل شود و به مشکل برخورد کنید. پس از اتمام مصاحبهی اصلی پناهجویان باز تا تعطیلی سازمان ملل و اتمام وقت اداری در پشت درهای بسته باید منتظر بمانند.
باز پناهجو باید به شهر محل سکونتش بازگردد و اینبار منتظر اعلام نتیجه از سوی سازمان ملل متحد باشد ولی اینبار دیگر تاریخی مشخص وجود ندارد و این مرحله خیلی بهمراتب سختتر از انتظار برای رسیدن روز مصاحبهی اصلی میباشد.
وقتی نتیجه از سوی سازمان ملل به پناهجو اعلام شد، باید پناهجو دوباره به آنکارا برود تا اول اینکه جواب رد شدن یا قبولیاش را بهطور کتبی دریافت کند و درصورتیکه قبول شده باشد میتواند در مصاحبهی کشوری هم حضور یابد تا کشورهایی پیشنهادیاش را به سازمان ملل اعلام نماید. هرچند که این چندان تاثیری در تعیین کشور سوم ندارد و سازمان ملل است که تصمیم میگیرد پناهجو باید به کدام کشور منتقل گردد.
پس از مدتی که باز هم مشخص نیست چقدر بهطول بیانجامد در سایت سازمان ملل و در بخشی که نتیجهی پرونده اعلام میگردد نام سفارت کشوری که پروندهی شما به آنجا فرستاده شده درج میگردد و پس از مدتی نیز طی یک تلفن بهشما اعلام میگردد که در یک تاریخ مشخص جهت مصاحبه با سفارت کشور مربوطه به آنجا بروید. پس از مصاحبهی کشوری طبق گفتهی سازمان ملل دو الی هشت ماه طول میکشد تا پناهجو به کشور سوم منتقل شود ولی هستند کسانیکه بعد از مصاحبهی کشوری تا سه سال هم در ترکیه بلاتکلیف ماندهاند تا به کشور سوم منتقل شوند. حال اگر پناهجویی رد شد و جواب استیناف گرفت یا باید به کشورش بازگردد و یا اینکه به نتیجه اعتراض نماید که میتواند با مراجعه به سازمان ملل و ارائهی درخواست اعتراض به "نتیجهی اعلام شده" به سازمان ملل اقدامات لازم را انجام دهد که در اینصورت نیز عموما حداقل شش ماه طول میکشد تا پرونده دوباره به جریان بیافتد.
درست است که اصولا باید مراحل پناهندهگی در کشورهای مختلف یکی باشد اما شواهد چیز دیگری را بیان میکند.
مروری به وضعیت پناهندهگی در هندوستان و مالزی
در کشور هندوستان که سازمان ملل و پلیس به طور کامل در دست مافیایی قدرتمند میباشد برای پناهندهگان شرایطی بس اسفبارتر از ترکیه وجود دارد. در این کشور چیزی بنام پروسهی پناهندهگی به طور مشخص و معین وجود ندارد. شرایطی بسیار سخت از نظر مادی و معنوی گریبانگیر پناهجویان میباشد. بیکاری و نبودِ کار، باندهای مافیایی، زورگیری، رشوه، گرسنهگی و فقر بیداد میکند. به طور کلی طبق آمار در سال گذشته بیش از پانصد ایرانی به دفتر سازمان ملل در هندوستان مراجعه کرده و تقاضای پناهندهگی نمودهاند، کشور هندوستان از جمله کشورهایی است که کنوانسیون حقوقیِ پناهجویان را امضاء نکرده و برنامهی خاص و مشخصی برای پناهجویان ندارد. البته پناهجویانِ بنگلادشی بیشترین آمار را در میان پناهجویان ساکن در هندوستان دارند و مشکل دولت هندوستان اکثرا با آنهاست. اما همانطور که گفته شد دولت هندوستان هیچ تعهدی در قبال پناهجویان ندارد و هر لحظه ممکن است آنان را به کشورهایشان بازگرداند. اصولا در کشور هندوستان پروسهی پناهندهگی حداقل یک سال و نیم بهطول میانجامد.
اما اشارهای داشته باشیم به مالزی. کشور مالزی نیز شرایطی مشابه هندوستان دارد. این کشور نیز کنوانسیون حقوق پناهندهگان را امضاء نکرده است و هیچگونه تعهد و برنامهی خاصی برای پناهجویان ندارد. پناهجویان در شرایط سختی که در مالزی حاکم است باید صبر کنند تا سازمان ملل آنان را به عنوان پناهنده بپذیرد و به کشور سوم منتقل کند. در این کشور نیز قانون خاصی برای پروسهی پناهندهگی وجود ندارد و تاریخ پیش مصاحبه بهتازهگی برای هفت ماه بعد از مراجعه اولیه صادر میشود. پلیس با پناهجویان ایرانی رفتار بسیار بد و وحشیانهای دارد. آنان را بدون علت دستگیر، شکنجه، زندانی و یا دیپورت میکنند. سازمان ملل نیز در این بین هیچ کاری انجام نمیدهد. حتا رفتار ماموران سازمان ملل نیز با پناهجویان خوب نیست. به ایرانیان بهچشم افرادی خائن نگاه میکنند که از یک کشور بسیار خوب به آنجا پناه آوردهاند و از زیر سایهی حکومتی الهی فرار کردهاند. چه بسیار دیده شده که پناهجویان ایرانی را در خیابان به بهانههای متعدد دستگیر میکنند و بعد از شکنجه آنان را به باندهای مافیایی مواد مخدر وصل میکنند.
وضعیت پناهجویان مالزی را با گفتهی معاون وزیر امور خارجهی این کشور بهپایان میبرم چراکه با خواندن سخنان ایشان نیازی به توضیح بیشتر در اینباره نخواهد ماند. چندی پیش "کهیلان پیلای" وزیر امور خارجهی مالزی در مجلس مالزی گفت: "مالزی قانون خاصی برای پناهندهگان و پناهجویان ندارد. مسائل مرتبط با پناهندهگان تحت قانون مهاجرت بررسی میشود که در آن پناهندهگان به عنوان مهاجران غیرقانونی محسوب میشوند !!!"
باز هم ترکیه
در زیر اشارهای به مشکلات زندگی ، امنیت ، رفتار پلیس ، ثبتنام در ادارهی پلیس و موارد دیگر خواهیم داشت.
عمدهترین مشکل پناهجویان ساکن در ترکیه مسئلهی مادی است. پناهجویان در کشور ترکیه اجازهی کار ندارند. برخی کار سیاه میکنند ولی اگر توسط پلیس دستگیر شوند با جرائم سنگینی روبرو خواهند شد. البته کار سیاه هم درآمد چندانی ندارد. اصولا کار سیاه برای پناهجویان و پناهندهگان با ترجیح کارفرما بهمنظور استثمار بیشتر و دستمُزد کمتر صورت میگیرد. به عنوان مثال در شهر بازی کسی که مسئول یکی از وسایل بازی مانند چرخ و فلک است باید حدود 16 ساعت کار کند تا بیست لیر(معادل 10 یورو)مزد بگیرد. یعنی انسان طوری استثمار میشود که نه برای خود، بلکه تنها برای افزودن به سرمایهی سرمایهداران -که در چهرهی کارفرما یا پیمانکار است -زندهگی میکند چراکه یا در حال کار است یا خواب برای بازتولید نیروی کار از دست رفته.
هنگام مراجعه به پلیس برای ثبتنام، پلیس از پناهجویان چیزی حدود پانصد دلار بابت هزینهی شش ماه اقامت، پول دفترچهی اقامت و هزینهی ویزا میگیرد و سپس به پناهجویان دفترچهی اقامت میدهد. پس از آن نیز پناهجویان هر شش ماه یکبار حدود 220 دلار باید برای هر نفر هزینهی اقامت بپردازند. هزینههای درمانی، اجارهی مسکن، هزینهی گاز و برق در ترکیه برای یک پناهجو که حق کار کردن و در نتیجه درآمدی ندارد بسیار بالاست. برای ارزانترین خانههای قابل سکونت حدود سیصد لیر اجاره باید پرداخت. سیصد لیر هم پولِ پیش میگیرند و سیصد لیر هم بنگاه میگیرد. یک ورق قُرص مُسکن حدود ده هزار تومان است و هزینهی درمان یک سرماخوردهگی حدود صد دلار. در زمستان دست کم باید حدود صدوچهلهزارتومان و گهگاه تا دویستهزارتومان هزینهی گاز پرداخت شود و .... اینها نمونهای بود از مشکلات مادی در ترکیه برای پناهجویان.
در این میان بهغیر از فرمانداری هیچ نهادی به پناهجویان کمک مادی نمیکند. البته فرمانداری هم پولی نمیدهد که بتوان با آن حتا قبضهای آب و برق و گاز را پرداخت کرد. فرمانداری در هر شهر پس از اینکه پناهجو پول خاک را پرداخت کرد به وی بعد از اینکه مامورانش به منزلِ پناهجو آمده و مطمئن شدند که پناهجو به کمک مالی نیاز دارد هر دوماه یکبار دویست لیر (صد یورو) کمک میکند که در ماههای اخیر این مدت به سه ماه افزایش یافته است. هر سه ماه یکبار دویست لیر به معنای ماهیانه هفتاد لیر است که تقریبا فقط با آن میتوان هزینهی قبض برق را پرداخت نمود. البته این مبلغ برای خانواده و افراد مجرد فرقی ندارد. یعنی به یک خانوادهی پنج نفره نیز همین مبلغ تعلق میگیرد و به یک فرد مجرد که تنها زندهگی میکند نیز همین مبلغ! دیگر هیچ نهادی به پناهجویان هیچگونه کمکی نمیکند و عمدتا بزرگترین مشکلی که پناهجویان با آن مواجه هستند مسائل مادی و معیشتی است.
میدانیم که ترکیه کشوری است که از توریسم درآمد خوبی دارد. اینطور که مشخص است حکومت ترکیه از پناهجویان بهعنوان توریست بهره میبرد. بهعبارتی پناهجویان به ترکیه میآیند، بهصورت پیشپرداخت هر شش ماه یکبار هزینهی اقامت(پول خاک)پرداخت میکنند، مجبورند از خارج از ترکیه پول به ترکیه سرازیر کنند و در این کشور با توجه به اینکه اجازهی کار نیز ندارند گذران زندهگی کنند.
اصولا سازمان ملل باید به پناهجویانی که قبولی گرفتهاند و به عنوان پناهنده شناخته میشوند کمک مالی کند. اما متاسفانه این موضوع نیز در ترکیه به صورت فرمالیته است. بدینصورت که بعد از گرفتن برگهی قبولی از سازمان ملل پناهندهگانی که درخواست کمک مالی میکنند، برای مصاحبهای تحت عنوان مصاحبهی مالی وقت میگیرند. وقتی برای این موضوع به سازمان ملل مراجعه کردند سئوالاتی مشخص از آنها پرسیده میشود که نیازی به پرسیدن ندارد چرا که کارمندان سازمان ملل از هرکس بهتر میدانند در ترکیه چه میگذرد و برای گذران زندهگی سادهی یک پناهنده چقدر هزینه لازم است. سپس یک فرم پُر میشود و اصولا طبق آمار از بین هر یکصد نفر تنها به یک نفر کمک مالی از سوی سازمان ملل صورت میگیرد و آن کمک نیز جوابگوی تنها گوشهای از احتیاجات وی میشود.
اما مسئلهی پلیس! همهگان میدانند که اکثر افرادی که در ادارهی پلیس در سراسر جهان استخدام میشوند اولا از فیلترهای حکومتی عبور میکنند، دوم اینکه افرادی هستند که بهعلت نبودِ کار و یا فقر و اجبار در ادارهی پلیس درخواستِ استخدام میکنند. موضوع اصلی اما این است که "پلیس در سراسر دنیا برای سرکوب مردم تربیت میشود" و آموزشهای گوناگونی در این زمینه میبیند. حال پلیس ترکیه که سالهاست زیر نظر سیستمی آموزش میبینند که در دنیا جزء ارتجاعیترین سیستمهای حکومتی است. متاسفانه پلیس ترکیه یکی از سرکوبگرترین پلیسهای دنیاست. بارها اخباری مبنی بر ضرب و شتم، دستگیری، شکنجه، درخواست رشوه و حتا اخیرا کشتار و دفن دسته جمعی حدود چهل پناهجو را شنیدهایم. این خود مدرکی است علیه حقوق بشر و دمکراسییی که حکومت ترکیه از آن دم میزند.
در شهرهای مرزی مانند "وان" رفتار پلیس به مراتب خشنتر از شهرهای دیگر است. البته پلیس استانبول هم از این موضوع مبرا نیست و رفتار وحشیانهای با پناهجویان دارد. البته اینرا نیز باید اضافه کرد که در اکثر موارد کسانی مورد سرکوب و بدرفتاری پلیس ترکیه قرار میگیرند که بعد از خروج از کشورشان نیز همواره در مقابل حق و حقوق انسانیشان مبارزه میکنند و از له شدن ابتداییترین حقوق انسانیشان به سادهگی نگذشته و آنرا طلب میکنند. در کشور ترکیه رفتار پلیس با نیروهای مترقی و مخصوصا فعالین سیاسی چپ بسیار مغرضانه است. این افراد همواره تحت تعقیب و کنترل نیروهای پلیس سیاسی و اطلاعاتی ترکیه هستند و همیشه خطر آنها را تهدید میکند. پلیس ترکیه با توجه به فعالیتهای احزاب چپ ترکیه به نیروهای چپ و مترقی و انقلابی ایران نیز حساسیت خاصی دارد. بهعبارتی دیگر اگر یک فعال سیاسی چپ در ایران فقط از طرف جمهوری اسلامی خطر جانی تهدیدش کند، در ترکیه هم از طرف جمهوری اسلامی ممکن است جانش تهدید شود و هم از طرف اطلاعات و یا پلیس ترکیه.
ترکیه کشوری است که پلیس نمیتواند برای شهروندان خودش امنیت ایجاد کند و مشکل امنیت امروزه یکی از معضلات مردم ترکیه است. پناهجویان را نیز در این کشور خطرات فراوانی تهدید میکند. کشور ترکیه با جمهوری اسلامی قرارداد امنیتی امضاء کرده و اگر بخواهد میتواند پناهجویان سیاسی را به ایران دیپورت کند. البته حکومت ترکیه و پلیس همواره از این موضوع برای منت گذاشتن بر پناهجویان ایرانی استفاده میکند و به آنها میگوید "ما به شما لطف میکنیم" یا "ما حقوق بشر و دمکراسی را رعایت میکنیم که شمارا دیپورت نمیکنیم" اما موضوع چیز دیگری است. حکومت ترکیه با یک سیاست هم از توبره میخورد و هم از آخور! علت این موضوع ایناست که اگر چنانچه ترکیه پناهندهگان را دیپورت کند از آن طرف برای پیوستناَش به اتحادیهی اروپا به مشکل برخورد میکند و مورد انتقاد غرب قرار میگیرد. البته این بماند که حکومتهای غرب نیز رفتار چندان خوبی با پناهجویان و مهاجران ندارند و این را همهگان میدانند که در اروپا و امریکا بر پناهجویان و مهاجرین چه میگذرد.
در طول تاریخ کشور ترکیه همواره این کشور برای پناهجویان کشوری ناامن بوده است. نیروهای اطلاعاتی رژیم همیشه در ترکیه حضور داشتهاند و در این اواخر نیز با توجه به متزلزل شدن وضعیت سیاسی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی حضورشان بیشتر شده. تهدیدهای تلفنی، ایمیلی و حتا حضوری غیر مستقیم و مستقیم، ضرب و جرح پناهجویان سیاسی، مرگهای مشکوک و ... از جمله مشکلات امنیتی است که در ترکیه وجود داشته و دارد. به عنوان مثال میتوانیم به مرگ مشکوک "قاسمعلیرادپور" در شهر "آفیون" در آذرماه 1388 ، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن مریم صابری در شهر قیصریه(کایسری) و مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفتن "امید گلباز" در تاریخ 23 آبان 1389 اشاره کرد. البته این تنها گوشهای از دهها مواردی بود که در ترکیه صورت گرفته و میگیرد. در این بین نه سازمان ملل و نه پلیس ترکیه هیچگونه اقدامی انجام نمیدهد . حتا اگر پناهجویی با در دست داشتن مدارکی که اثبات کند جانش در خطر است به پلیس ترکیه و یا سازمان ملل مراجعه کند هیچ اقدامی صورت نمیگیرد برای حفظ جان وی.
حال اینکه چه میتوان کرد یا بهتر است بگوئیم "چه باید کرد" ؟
تنها کاری که پناهجویان ساکن در ترکیه میتوانند بکنند ایستادن در مقابل ظلم و ستمی است که بر آنها روا میشود از راههای قانونی. همواره نیروهای مبارز و مترقی باید از قوانین حکومتهای سرمایهداری به نفع خود و مبارزهشان بر ضد این حکومتها استفاده کنند و تا سرحد ممکن با سلاح سرمایهداران ضرباتی به آنها بزنند. مشکلات پناهجویان را باید منعکس کرده و تا جایی که میتوانیم افشاگری کنیم.
و اما مهمترین مسئولیت بر عهدهی هموطنان ساکن در کشورهای امن اروپایی و آمریکا و کاناداست. این هموطنان باید با استفاده از اطلاعاتی که پناهجویان ساکن در ترکیه به آنها میرسانند و افشاگریهایی که صورت میگیرد توسط نامههای اعتراضی، تجمعات معترضانه و برگزاری میتینگها و جلسات دست به دست یکدیگر داده و نهادهای حقوق بشر را در سراسر دنیا مجبور به رسیدهگی به وضعیت پناهجویی در کشور ترکیه بکنند.
بهامید روزیکه که دیگر کسی مجبور نباشد کشورش را برای نجاتِ جان ترک کند، بهامید روزیکه دنیا وطنمان باشد.
توماج
شنبه ، بیست و نهم آبان 1389
طعم اشکهایمان یکیست
من، تو، او، همه در یک قصه
هر کجا باشیم
آغاز و انجام یکیست
جای جایِ دنیا سنگرم
آغاز نمودم ، پویان بسوی انجامم
(توماج)
تهیه شده توسط توماج
دیرگاهیست که سازمان ملل متحد در سال 1951 قوانینی در کنوانسیون ژنو به تصویب رسانده است که همانند دیگر قوانین نظام سرمایهداری که فقط امضاء میشوند، تنها امضاء شده و در هیچ کشوری بهصورت کامل به آن عمل نمیشود.
همهگان میدانند که در کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، ایران و عراق چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حاکم است و این موضوع نیاز به توضیح و تحقیقات خاصی ندارد؛ اینرا نیز همهگان میدانند که کارمندان و یا بهتر است بگوئیم بازجویان سازمان ملل متحد که خود را وکیل پناهجویان معرفی میکنند، خود بهتر از هرکس به این موضوع واقف هستند. در مقر سازمان ملل در کشورهایی مانند هندوستان، پاکستان، ایران، ترکیه، مالزی، یونان و ... تنها چیزی که بهچشم نمیخورد "حقوق بشر" است. به عبارتی "بشر" بسیار دیده میشود اما اثری از "حقوق" آن نیست.
رفتار سرد و خشن پلیس، بیمسئولیتی کارمندان و مسئولین سازمان ملل، مشکلات مالی، مشکلات معیشتی، نبود امکانات بهداشتی و درمانی، عدم وجود اجازهی کار برای پناهجویان و پناهندهگان، نداشتن هیچگونه حق برای ارتباطات سیاسی و حتا اجتماعی، بی بندوباری و سرکوب پلیس، باندهای مافیایی در تشکیلات امنیتی و حتا سازمان ملل، وعده و وعیدهای توخالی که تنها در قوانین آمده و در بروشورهای نصب شده بر روی دیوارهای دفاتر سازمان ملل دیده میشود و صدها درد و مشکلی که پناهجویان و پناهندهگان روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنند را هیچکس پاسخگو نیست.
اعتراضاتِ برحقِ انسانها نیز همانند تمام حکومتهای سرمایهداری با سرکوب، زندان و شکنجه و گاه با دیپورت پناهجویان پاسخ داده میشود.
در ادامه به گوشهای از مشکلات پناهندهگان و پناهجویان در کشور ترکیه میپردازیم و اشارهای کوتاه به دیگر کشورها خواهیم داشت.
پروسهی پناهندهگی
پروسهی پناهندهگی برای یک انسان از جایی آغاز میشود که کشور مبدا «وطناَش» را بهقصد پناهنده شدن در کشور دیگری ترک میکند. ما در این نوشته از پناهجویان و پناهندهگان ایرانی ساکن در ترکیه صحبت خواهیم کرد و البته به دیگر کشورها نیز اشارهای بسیار کوتاه خواهیم داشت.
وقتی یک نفر ایران که کشور مبدا است را بهقصد پناهنده شدن ترک میکند معمولا یا مستقیما به کشور مورد نظرش در اروپا، امریکا یا استرالیا میرود و یا به یکی از کشورهای یونان، ترکیه یا مالزی رفته و در آنجا به دفتر سازمان ملل مراجعه کرده و تقاضای پناهندهگیاَش را با ارائهی دلائلاَش ارائه میکند.
زمانیکه یک انسان از مرز ایران خارج و وارد کشور ترکیه شد، پروسهی پناهندهگیاَش شروع میشود. ورود به ترکیه دو حالت دارد، افراد یا باید به صورت قانونی به ترکیه بیایند یا به صورت قاچاق از مرزهای کوهستانی مناطق کُردنشین.
اگر از راه قانونی وارد شوند باید در اولین فرصت خود را به کمپ پناهندهگان سازمان ملل متحد واقع در آنکارا معرفی کنند. اگر به صورت قاچاق وارد شوند باید خود را به ادارهی پلیسِ امنیت اولین شهری که پس از ایران به آن وارد شدهاند معرفی کنند. تا چند سال قبل وضعیت کسانی که قاچاقی وارد خاک ترکیه میشدند کمی متفاوت بود اما از سال 2010 این روند کمی تغییر کرد و قوانینی مانند اینکه "کسانی که به صورت قاچاق وارد شدهاند را به شهری میفرستند که بعد از مرز ایران وارد آنجا شدهاند" و یا "کسانیکه قاچاق وارد شدهاند در اولویت قرار دارند و موضوع قاچاق وارد شدنشان میتواند برای اثبات حرفهایشان دلیلی باشد" حذف شده و تقریبا کسانیکه قاچاق وارد خاک ترکیه میشوند و کسانیکه قانونی از راههای هوائی یا زمینی میآیند از یک حقوق برخوردارند.
وقتی انسانها به ترکیه وارد میشوند، ترکیه فقط برای آنها خاکی است که باید مدتی را در آنجا بلا تکلیف بمانند تا سازمان ملل به آنها پاسخ بدهد و کشوری برایشان مشخص شود و به کشور سوم منتقل شوند(البته درصورتیکه بتوانند از سازمان ملل قبولی بگیرند).
ادامهی پروسهی پناهندهگی در کشور ترکیه بدین صورت است که پس از اینکه برای اولین بار به دفتر سازمان ملل در آنکارا مراجعه کردید، مدت زمان چند ساعتی را باید پشت درب منتظر باشید، حال میخواهد در گرمای تابستان باشد یا در برف و کولاک زمستان یا سوز و سرمای پائیز. هیچ فرقی به حال مامورین سازمان ملل ندارد و زن و کودک، پیر و جوان ساعتها در شرایط آب و هوائی مختلف پشت دربهای بستهی سازمان ملل تنها برای گرفتن یک وقت برای مصاحبه منتظر میمانند.
از همان اولین روز شما شاهد چگونهگی لِه شدن حق انسانها توسط کسانی که ادعای حمایت از حقوق بشر را دارند خواهید بود. پس از چند ساعت که مدارکتان را گرفتند دوباره به صف خواهید شد و یک برگه به شما داده میشود که در آن تاریخ و ساعت پیشمصاحبه را نوشتهاند. معمولا تاریخ پیشمصاحبه یک هفته الی بیست روز است. در این مدت یا باید کسی را در ترکیه داشته باشید که چند روزی در منزل وی بمانید و یا اینکه با گرانیِ وحشتناک ترکیه طوری کنار بیایید و در هتلها و مسافرخانههای درجه پایین زندهگی کرده و هزینهی سه یا چهار ماه زندهگی در ترکیه را در عرض این بیست روز خرج کنید. چراکه در این مقطع از پروسهی پناهندهگی هنوز سازمان ملل برای پناهجویان "شهر" مشخص نکرده و مشخص نیست در کدام شهر ساکن خواهند شد. چه بسیار پناهجویانی که بدون هماهنگی با سازمان ملل با همسر و فرزندانشان به شهرهای دیگر میروند، در آنجا منزل اجاره میکنند و وسایل زندهگی فراهم مینمایند ولی بعد از گذشت چند روز وقتی برای پیشمصاحبه به سازمان ملل میروند آنها را به شهری دیگر میفرستند و حتا اگر پناهجو گریه هم بکند و حتا التماس کند و به دست و پایشان بیفتد هم فایدهای نخواهد داشت.
پس از اینکه مدت زمانیکه برای پیشمصاحبه تعیین شده تمام شد، پناهجویان باید به سازمان ملل مراجعه کنند برای ثبت نام و پیشمصاحبه. معمولا ساعت پیشمصاحبه در برگهای که در هنگام اولین مراجعه به پناهجویان داده میشود ساعت هشت صبح ذکر شده. پناهجویان از ساعت هفتونیم و گاه زودتر جلوی درب سازمان ملل حضور میابند؛ باز هم مانند بار گذشته باید تا حدود ساعت ده صبح منتظر بمانند. زن و بچه و پیر و جوان و سالم و بیمار را در هرگونه شرایط مختلف آب و هوایی باز هم به صف میکنند. جلوی درب سازمان ملل یک سایهبان هست و دو نیمکت برای نشستن. کسانیکه خارج از آن محدوده بمانند یا باید زیر آفتاب باشند یا زیر برف و باران خیس شوند.
بعد از اینکه درب باز شد، به نوبت پناهجویان وارد میشوند، یکییکی از درب کوچکی وارد محل بازرسی بدنی میشوند و از جیبها تا کیفها بازرسی میگردد. سیگار، کیف و تمام وسائل از قبیل موبایل و ... را از آنها میگیرند و در یک کمد قرار میدهند و در واقع به پناهجویان فقط چند برگ کاغذ داده میشود که مرتبط با پروندهشان باشد. از این لحظه به بعد درب سازمان ملل بسته میشود، با پناهجویان معاملهی زندان، زندانی و زندانبان میشود و تا زمانیکه مامورین سازمان ملل اجازه ندهند کسی حق خروج ندارد و معمولا کسانیکه ساعت یازده کارشان تمام شده و کسانیکه ساعت پنج بعدازظهر کارشان به اتمام رسیده باشد در یک زمان و حدود ساعت شش بعد از ظهر وقتی درب باز میشود میتوانند بروند و تمام این مدت را باید داخل یک اتاق بمانند. در ابتدای روز پیشمصاحبه به پناهجویان یک برگ کاغذ میدهند که باید دلیل خروج از کشور مبدا را مختصرا در چند خط توضیح دهند و بنویسند که اگر به کشورشان بازگردند چه خطری ممکن است تهدیدشان کند. سپس این کاغذها را جمعآوری میکنند و باید پناهجو منتظر باشد تا از طبقهی بالا صدایش بزنند.
پناهجویان وقتی به طبقهی بالا میروند با رفتاری خوب از آنها مشخصاتشان پرسیده میشود و سپس دلیل آمدن و علت تقاضای پناهندهگیشان را میپرسند و فردی که سئوال میکند این مشخصات و گفتهها را تایپ کرده و فقط دو سه سئوال مبنی بر "علت آمدنتان به ترکیه"، "اگر بازگردید چه خطری تهدیدتان میکند" را پرسیده و سئوال اضافی از پناهجو پرسیده نمیشود و طوری وانمود میکنند که آنها فقط به مشکلات شما گوش میدهند و قصد کمک و همدردی با انسانها را دارند! سپس پناهجو به طبقهی پایین میرود و منتظر میشود تا برگهای به وی داده شود که در آن تاریخی برای مصاحبهی اصلی وی ذکر گردیده و برگهای دیگر که شهر سکونتاَش را در آن ذکر کردهاند. تاریخ بین پیشمصاحبه تا مصاحبهی اصلی از یکماه تا یکسال متغیر است. این موضوع قانون خاصی ندارد و مشخص نیست که طبق چه اصل یا اصولی این تاریخ مشخص میگردد. البته در دفترچهای که بهشما داده میشود نوشته شده پروسهی پناهندهگی ممکن است از سه ماه تا سه سال بهطول بیانجامد اما چه بسیار کسانیکه تا پانزده سال در ترکیه بلاتکلیف ماندهاند!
پس از اتمام پیشمصاحبه پناهجویان برای اسکان و تهیهی منزل و آغاز یک زندهگی موقت و سرشار از مشکلات متعدد باید به شهرهایی بروند که سازمان ملل با هماهنگی پلیسِ امنیت ترکیه آنان را میفرستد. در این هنگام پناهجو نامهای پس از پیشمصاحبه دریافت کرده که روی آن شماره پرونده و عکس وی نیز موجود است و با آن نامه باید خود را به پلیس ترکیه معرفی کند. پناهجویان پس از انجام مراحل قانونی که شامل ثبتنام در پلیس اتباع خارجه، انگشتنگاری، پرداخت هزینهی اقامت(پول خاک) و هزینهی ویزا است و ... که توسط پلیس برای آنان شرح داده میشود باید زندهگیشان را در آن شهر آغاز کرده و منتظر رسیدن روز مصاحبه اصلی باشند. در روز مصاحبهی اصلی نیز پناهجویان باید در محلی که قبلا توضیح داده شد بایستند و منتظر بمانند تا بعد از به صف ایستادن و بازرسی بدنی وارد سازمان ملل شوند.
سپس باید منتظر بمانند طبق شماره سری که به انها داده شده به طبقهی بالا رفته و با حضور یک نفر که خود را وکیلشان معرفی میکند و با یک اسم مستعار خود را معرفی میکند مصاحبهشان آغاز گردد. اولین نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کنم ایناست که آن فردی که خود را وکیل پناهجو معرفی میکند در همان ابتدا اولین دروغاَش را تحویل پناهجو میدهد، چرا که اولا وی وکیل پناهجو نیست بلکه وکیل سازمان ملل است، مسئول پروندهی پناهجوست و نقش پلیس سیاسی را برای پناهجو ایفا کرده و بعد از بازجویی از پناهجو، گزارش و نظرش را به سازمان ملل ارائه میکند تا پرونده به کمیتهی تصمیمگیری رفته و درمورد پروندهی پناهجو تصمیمات لازم اتخاذ گردد.
در ابتدا مصاحبه یا همان بازجوئی با برخوردی خوب از سوی مصاحبه کننده آغاز میگردد و این قول نیز بهشما داده میشود که تمام حرفهایی که شما در اینجا بیان میکنید بهطور محرمانه نزد ما باقی خواهد ماند. سپس اسم و مشخصات شما را چک کرده و از شما میپرسند چرا ایران را ترک کردید و تقاضای پناهندهگی دادید که بازجوئیِ اصلی از این مرحله شروع میگردد. سپس وقتی مصاحبه کننده با شما مصاحبه میکند تمام حرکات صورت و دستهایتان را زیر نظر دارد و گهگاه سئوالاتی میپرسد که باعث شوکه شدن شما شود. بعضی اوقات از شما سئوالاتی پرسیده میشود یا چیزهایی بهشما میگوید که شما را عصبانی کند و به طور کلی در شرایط مختلف روحی شما را قرار میدهد تا عکسالعمل شما را در مقابل شرایط مختلف ببیند. مصاحبهی اصلی پناهجویان ممکن است از یک ساعت تا هشت ساعت بهطول بیانجامد و این بستهگی به نوع پرونده و کیس ارائه شده دارد و در برخی موارد حتا مصاحبهی اصلی به جلسات بعدی نیز کشیده میشود.
پناهجو باید مصاحبهکننده را یک بازجوی وزارت اطلاعات "بدون شکنجهی جسمی" درنظر بگیرد و بهتر است خیلی مواظب گفتههایش در هنگام مصاحبه باشد. چرا که وکیل از هر جملهی شما ممکن است چندین سئوال بیرون بکشد. در کل مصاحبه کننده از ابتدای مصاحبه به پناهجو به چشمِ یک دروغگو نگاه میکند تا زمانیکه پناهجو اثبات کند که گفتههایش صحت کامل دارد. بهتر این است که خیلی کوتاه و فقط به سئوالاتی پاسخ داده شود که پرسیده میشود و هرگونه توضیح اضافی و انحرافی میتواند باعث طرح سئوالاتی سختتر و انحرافیتر توسط وکیل شود و به مشکل برخورد کنید. پس از اتمام مصاحبهی اصلی پناهجویان باز تا تعطیلی سازمان ملل و اتمام وقت اداری در پشت درهای بسته باید منتظر بمانند.
باز پناهجو باید به شهر محل سکونتش بازگردد و اینبار منتظر اعلام نتیجه از سوی سازمان ملل متحد باشد ولی اینبار دیگر تاریخی مشخص وجود ندارد و این مرحله خیلی بهمراتب سختتر از انتظار برای رسیدن روز مصاحبهی اصلی میباشد.
وقتی نتیجه از سوی سازمان ملل به پناهجو اعلام شد، باید پناهجو دوباره به آنکارا برود تا اول اینکه جواب رد شدن یا قبولیاش را بهطور کتبی دریافت کند و درصورتیکه قبول شده باشد میتواند در مصاحبهی کشوری هم حضور یابد تا کشورهایی پیشنهادیاش را به سازمان ملل اعلام نماید. هرچند که این چندان تاثیری در تعیین کشور سوم ندارد و سازمان ملل است که تصمیم میگیرد پناهجو باید به کدام کشور منتقل گردد.
پس از مدتی که باز هم مشخص نیست چقدر بهطول بیانجامد در سایت سازمان ملل و در بخشی که نتیجهی پرونده اعلام میگردد نام سفارت کشوری که پروندهی شما به آنجا فرستاده شده درج میگردد و پس از مدتی نیز طی یک تلفن بهشما اعلام میگردد که در یک تاریخ مشخص جهت مصاحبه با سفارت کشور مربوطه به آنجا بروید. پس از مصاحبهی کشوری طبق گفتهی سازمان ملل دو الی هشت ماه طول میکشد تا پناهجو به کشور سوم منتقل شود ولی هستند کسانیکه بعد از مصاحبهی کشوری تا سه سال هم در ترکیه بلاتکلیف ماندهاند تا به کشور سوم منتقل شوند. حال اگر پناهجویی رد شد و جواب استیناف گرفت یا باید به کشورش بازگردد و یا اینکه به نتیجه اعتراض نماید که میتواند با مراجعه به سازمان ملل و ارائهی درخواست اعتراض به "نتیجهی اعلام شده" به سازمان ملل اقدامات لازم را انجام دهد که در اینصورت نیز عموما حداقل شش ماه طول میکشد تا پرونده دوباره به جریان بیافتد.
درست است که اصولا باید مراحل پناهندهگی در کشورهای مختلف یکی باشد اما شواهد چیز دیگری را بیان میکند.
مروری به وضعیت پناهندهگی در هندوستان و مالزی
در کشور هندوستان که سازمان ملل و پلیس به طور کامل در دست مافیایی قدرتمند میباشد برای پناهندهگان شرایطی بس اسفبارتر از ترکیه وجود دارد. در این کشور چیزی بنام پروسهی پناهندهگی به طور مشخص و معین وجود ندارد. شرایطی بسیار سخت از نظر مادی و معنوی گریبانگیر پناهجویان میباشد. بیکاری و نبودِ کار، باندهای مافیایی، زورگیری، رشوه، گرسنهگی و فقر بیداد میکند. به طور کلی طبق آمار در سال گذشته بیش از پانصد ایرانی به دفتر سازمان ملل در هندوستان مراجعه کرده و تقاضای پناهندهگی نمودهاند، کشور هندوستان از جمله کشورهایی است که کنوانسیون حقوقیِ پناهجویان را امضاء نکرده و برنامهی خاص و مشخصی برای پناهجویان ندارد. البته پناهجویانِ بنگلادشی بیشترین آمار را در میان پناهجویان ساکن در هندوستان دارند و مشکل دولت هندوستان اکثرا با آنهاست. اما همانطور که گفته شد دولت هندوستان هیچ تعهدی در قبال پناهجویان ندارد و هر لحظه ممکن است آنان را به کشورهایشان بازگرداند. اصولا در کشور هندوستان پروسهی پناهندهگی حداقل یک سال و نیم بهطول میانجامد.
اما اشارهای داشته باشیم به مالزی. کشور مالزی نیز شرایطی مشابه هندوستان دارد. این کشور نیز کنوانسیون حقوق پناهندهگان را امضاء نکرده است و هیچگونه تعهد و برنامهی خاصی برای پناهجویان ندارد. پناهجویان در شرایط سختی که در مالزی حاکم است باید صبر کنند تا سازمان ملل آنان را به عنوان پناهنده بپذیرد و به کشور سوم منتقل کند. در این کشور نیز قانون خاصی برای پروسهی پناهندهگی وجود ندارد و تاریخ پیش مصاحبه بهتازهگی برای هفت ماه بعد از مراجعه اولیه صادر میشود. پلیس با پناهجویان ایرانی رفتار بسیار بد و وحشیانهای دارد. آنان را بدون علت دستگیر، شکنجه، زندانی و یا دیپورت میکنند. سازمان ملل نیز در این بین هیچ کاری انجام نمیدهد. حتا رفتار ماموران سازمان ملل نیز با پناهجویان خوب نیست. به ایرانیان بهچشم افرادی خائن نگاه میکنند که از یک کشور بسیار خوب به آنجا پناه آوردهاند و از زیر سایهی حکومتی الهی فرار کردهاند. چه بسیار دیده شده که پناهجویان ایرانی را در خیابان به بهانههای متعدد دستگیر میکنند و بعد از شکنجه آنان را به باندهای مافیایی مواد مخدر وصل میکنند.
وضعیت پناهجویان مالزی را با گفتهی معاون وزیر امور خارجهی این کشور بهپایان میبرم چراکه با خواندن سخنان ایشان نیازی به توضیح بیشتر در اینباره نخواهد ماند. چندی پیش "کهیلان پیلای" وزیر امور خارجهی مالزی در مجلس مالزی گفت: "مالزی قانون خاصی برای پناهندهگان و پناهجویان ندارد. مسائل مرتبط با پناهندهگان تحت قانون مهاجرت بررسی میشود که در آن پناهندهگان به عنوان مهاجران غیرقانونی محسوب میشوند !!!"
باز هم ترکیه
در زیر اشارهای به مشکلات زندگی ، امنیت ، رفتار پلیس ، ثبتنام در ادارهی پلیس و موارد دیگر خواهیم داشت.
عمدهترین مشکل پناهجویان ساکن در ترکیه مسئلهی مادی است. پناهجویان در کشور ترکیه اجازهی کار ندارند. برخی کار سیاه میکنند ولی اگر توسط پلیس دستگیر شوند با جرائم سنگینی روبرو خواهند شد. البته کار سیاه هم درآمد چندانی ندارد. اصولا کار سیاه برای پناهجویان و پناهندهگان با ترجیح کارفرما بهمنظور استثمار بیشتر و دستمُزد کمتر صورت میگیرد. به عنوان مثال در شهر بازی کسی که مسئول یکی از وسایل بازی مانند چرخ و فلک است باید حدود 16 ساعت کار کند تا بیست لیر(معادل 10 یورو)مزد بگیرد. یعنی انسان طوری استثمار میشود که نه برای خود، بلکه تنها برای افزودن به سرمایهی سرمایهداران -که در چهرهی کارفرما یا پیمانکار است -زندهگی میکند چراکه یا در حال کار است یا خواب برای بازتولید نیروی کار از دست رفته.
هنگام مراجعه به پلیس برای ثبتنام، پلیس از پناهجویان چیزی حدود پانصد دلار بابت هزینهی شش ماه اقامت، پول دفترچهی اقامت و هزینهی ویزا میگیرد و سپس به پناهجویان دفترچهی اقامت میدهد. پس از آن نیز پناهجویان هر شش ماه یکبار حدود 220 دلار باید برای هر نفر هزینهی اقامت بپردازند. هزینههای درمانی، اجارهی مسکن، هزینهی گاز و برق در ترکیه برای یک پناهجو که حق کار کردن و در نتیجه درآمدی ندارد بسیار بالاست. برای ارزانترین خانههای قابل سکونت حدود سیصد لیر اجاره باید پرداخت. سیصد لیر هم پولِ پیش میگیرند و سیصد لیر هم بنگاه میگیرد. یک ورق قُرص مُسکن حدود ده هزار تومان است و هزینهی درمان یک سرماخوردهگی حدود صد دلار. در زمستان دست کم باید حدود صدوچهلهزارتومان و گهگاه تا دویستهزارتومان هزینهی گاز پرداخت شود و .... اینها نمونهای بود از مشکلات مادی در ترکیه برای پناهجویان.
در این میان بهغیر از فرمانداری هیچ نهادی به پناهجویان کمک مادی نمیکند. البته فرمانداری هم پولی نمیدهد که بتوان با آن حتا قبضهای آب و برق و گاز را پرداخت کرد. فرمانداری در هر شهر پس از اینکه پناهجو پول خاک را پرداخت کرد به وی بعد از اینکه مامورانش به منزلِ پناهجو آمده و مطمئن شدند که پناهجو به کمک مالی نیاز دارد هر دوماه یکبار دویست لیر (صد یورو) کمک میکند که در ماههای اخیر این مدت به سه ماه افزایش یافته است. هر سه ماه یکبار دویست لیر به معنای ماهیانه هفتاد لیر است که تقریبا فقط با آن میتوان هزینهی قبض برق را پرداخت نمود. البته این مبلغ برای خانواده و افراد مجرد فرقی ندارد. یعنی به یک خانوادهی پنج نفره نیز همین مبلغ تعلق میگیرد و به یک فرد مجرد که تنها زندهگی میکند نیز همین مبلغ! دیگر هیچ نهادی به پناهجویان هیچگونه کمکی نمیکند و عمدتا بزرگترین مشکلی که پناهجویان با آن مواجه هستند مسائل مادی و معیشتی است.
میدانیم که ترکیه کشوری است که از توریسم درآمد خوبی دارد. اینطور که مشخص است حکومت ترکیه از پناهجویان بهعنوان توریست بهره میبرد. بهعبارتی پناهجویان به ترکیه میآیند، بهصورت پیشپرداخت هر شش ماه یکبار هزینهی اقامت(پول خاک)پرداخت میکنند، مجبورند از خارج از ترکیه پول به ترکیه سرازیر کنند و در این کشور با توجه به اینکه اجازهی کار نیز ندارند گذران زندهگی کنند.
اصولا سازمان ملل باید به پناهجویانی که قبولی گرفتهاند و به عنوان پناهنده شناخته میشوند کمک مالی کند. اما متاسفانه این موضوع نیز در ترکیه به صورت فرمالیته است. بدینصورت که بعد از گرفتن برگهی قبولی از سازمان ملل پناهندهگانی که درخواست کمک مالی میکنند، برای مصاحبهای تحت عنوان مصاحبهی مالی وقت میگیرند. وقتی برای این موضوع به سازمان ملل مراجعه کردند سئوالاتی مشخص از آنها پرسیده میشود که نیازی به پرسیدن ندارد چرا که کارمندان سازمان ملل از هرکس بهتر میدانند در ترکیه چه میگذرد و برای گذران زندهگی سادهی یک پناهنده چقدر هزینه لازم است. سپس یک فرم پُر میشود و اصولا طبق آمار از بین هر یکصد نفر تنها به یک نفر کمک مالی از سوی سازمان ملل صورت میگیرد و آن کمک نیز جوابگوی تنها گوشهای از احتیاجات وی میشود.
اما مسئلهی پلیس! همهگان میدانند که اکثر افرادی که در ادارهی پلیس در سراسر جهان استخدام میشوند اولا از فیلترهای حکومتی عبور میکنند، دوم اینکه افرادی هستند که بهعلت نبودِ کار و یا فقر و اجبار در ادارهی پلیس درخواستِ استخدام میکنند. موضوع اصلی اما این است که "پلیس در سراسر دنیا برای سرکوب مردم تربیت میشود" و آموزشهای گوناگونی در این زمینه میبیند. حال پلیس ترکیه که سالهاست زیر نظر سیستمی آموزش میبینند که در دنیا جزء ارتجاعیترین سیستمهای حکومتی است. متاسفانه پلیس ترکیه یکی از سرکوبگرترین پلیسهای دنیاست. بارها اخباری مبنی بر ضرب و شتم، دستگیری، شکنجه، درخواست رشوه و حتا اخیرا کشتار و دفن دسته جمعی حدود چهل پناهجو را شنیدهایم. این خود مدرکی است علیه حقوق بشر و دمکراسییی که حکومت ترکیه از آن دم میزند.
در شهرهای مرزی مانند "وان" رفتار پلیس به مراتب خشنتر از شهرهای دیگر است. البته پلیس استانبول هم از این موضوع مبرا نیست و رفتار وحشیانهای با پناهجویان دارد. البته اینرا نیز باید اضافه کرد که در اکثر موارد کسانی مورد سرکوب و بدرفتاری پلیس ترکیه قرار میگیرند که بعد از خروج از کشورشان نیز همواره در مقابل حق و حقوق انسانیشان مبارزه میکنند و از له شدن ابتداییترین حقوق انسانیشان به سادهگی نگذشته و آنرا طلب میکنند. در کشور ترکیه رفتار پلیس با نیروهای مترقی و مخصوصا فعالین سیاسی چپ بسیار مغرضانه است. این افراد همواره تحت تعقیب و کنترل نیروهای پلیس سیاسی و اطلاعاتی ترکیه هستند و همیشه خطر آنها را تهدید میکند. پلیس ترکیه با توجه به فعالیتهای احزاب چپ ترکیه به نیروهای چپ و مترقی و انقلابی ایران نیز حساسیت خاصی دارد. بهعبارتی دیگر اگر یک فعال سیاسی چپ در ایران فقط از طرف جمهوری اسلامی خطر جانی تهدیدش کند، در ترکیه هم از طرف جمهوری اسلامی ممکن است جانش تهدید شود و هم از طرف اطلاعات و یا پلیس ترکیه.
ترکیه کشوری است که پلیس نمیتواند برای شهروندان خودش امنیت ایجاد کند و مشکل امنیت امروزه یکی از معضلات مردم ترکیه است. پناهجویان را نیز در این کشور خطرات فراوانی تهدید میکند. کشور ترکیه با جمهوری اسلامی قرارداد امنیتی امضاء کرده و اگر بخواهد میتواند پناهجویان سیاسی را به ایران دیپورت کند. البته حکومت ترکیه و پلیس همواره از این موضوع برای منت گذاشتن بر پناهجویان ایرانی استفاده میکند و به آنها میگوید "ما به شما لطف میکنیم" یا "ما حقوق بشر و دمکراسی را رعایت میکنیم که شمارا دیپورت نمیکنیم" اما موضوع چیز دیگری است. حکومت ترکیه با یک سیاست هم از توبره میخورد و هم از آخور! علت این موضوع ایناست که اگر چنانچه ترکیه پناهندهگان را دیپورت کند از آن طرف برای پیوستناَش به اتحادیهی اروپا به مشکل برخورد میکند و مورد انتقاد غرب قرار میگیرد. البته این بماند که حکومتهای غرب نیز رفتار چندان خوبی با پناهجویان و مهاجران ندارند و این را همهگان میدانند که در اروپا و امریکا بر پناهجویان و مهاجرین چه میگذرد.
در طول تاریخ کشور ترکیه همواره این کشور برای پناهجویان کشوری ناامن بوده است. نیروهای اطلاعاتی رژیم همیشه در ترکیه حضور داشتهاند و در این اواخر نیز با توجه به متزلزل شدن وضعیت سیاسی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی حضورشان بیشتر شده. تهدیدهای تلفنی، ایمیلی و حتا حضوری غیر مستقیم و مستقیم، ضرب و جرح پناهجویان سیاسی، مرگهای مشکوک و ... از جمله مشکلات امنیتی است که در ترکیه وجود داشته و دارد. به عنوان مثال میتوانیم به مرگ مشکوک "قاسمعلیرادپور" در شهر "آفیون" در آذرماه 1388 ، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن مریم صابری در شهر قیصریه(کایسری) و مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفتن "امید گلباز" در تاریخ 23 آبان 1389 اشاره کرد. البته این تنها گوشهای از دهها مواردی بود که در ترکیه صورت گرفته و میگیرد. در این بین نه سازمان ملل و نه پلیس ترکیه هیچگونه اقدامی انجام نمیدهد . حتا اگر پناهجویی با در دست داشتن مدارکی که اثبات کند جانش در خطر است به پلیس ترکیه و یا سازمان ملل مراجعه کند هیچ اقدامی صورت نمیگیرد برای حفظ جان وی.
حال اینکه چه میتوان کرد یا بهتر است بگوئیم "چه باید کرد" ؟
تنها کاری که پناهجویان ساکن در ترکیه میتوانند بکنند ایستادن در مقابل ظلم و ستمی است که بر آنها روا میشود از راههای قانونی. همواره نیروهای مبارز و مترقی باید از قوانین حکومتهای سرمایهداری به نفع خود و مبارزهشان بر ضد این حکومتها استفاده کنند و تا سرحد ممکن با سلاح سرمایهداران ضرباتی به آنها بزنند. مشکلات پناهجویان را باید منعکس کرده و تا جایی که میتوانیم افشاگری کنیم.
و اما مهمترین مسئولیت بر عهدهی هموطنان ساکن در کشورهای امن اروپایی و آمریکا و کاناداست. این هموطنان باید با استفاده از اطلاعاتی که پناهجویان ساکن در ترکیه به آنها میرسانند و افشاگریهایی که صورت میگیرد توسط نامههای اعتراضی، تجمعات معترضانه و برگزاری میتینگها و جلسات دست به دست یکدیگر داده و نهادهای حقوق بشر را در سراسر دنیا مجبور به رسیدهگی به وضعیت پناهجویی در کشور ترکیه بکنند.
بهامید روزیکه که دیگر کسی مجبور نباشد کشورش را برای نجاتِ جان ترک کند، بهامید روزیکه دنیا وطنمان باشد.
توماج
شنبه ، بیست و نهم آبان 1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر