۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

تنش و جدل بر سر ميراث خونين خمينی و سرپوش گذاشتن بر جنايات او!




تنش و جدل بر سر ميراث خونين خمينی
و سرپوش گذاشتن بر جنايات او!


بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu

اخيرا بحث بر سر ميراث خميني، به يک دعوا و کشمکش جديدی بين جناح های حکومت اسلامی تبديل شده است. اما در اين مباحث، همواره سعی می شود که بر جنايات خمينی عليه بشريت سرپوش گذاشته شود و به کشمکش جناحی محدود گردد. در حالی که خمينی بنيان گذار حکومت اسلامي، سنبل جهل و جنايت، جنگ و خشونت، ترور و وحشت، شکنجه و اعدام و سنگسار و فاشيسم به معنای واقعی در همه ابعادش بوده است. از اين رو، هر کسی و جريانی مدافع خمينی و افکار او باشد مستقيما طرفدار جهل و جنايت، تروريسم و کشتار و فاشيسم است.
قطع سخن رانی حسن خميني، نوه خمينی در مراسم بيست و يکمين سالگرد مرگ خميني، مخالفين و موافقين زيادی در جناح های حکومت اسلامی پيدا کرده است که نشان دهنده دعوا بر سر ميراث خونين اوست. ميراثی که به خود ده ها هزار انسان آلوده است.
تاکنون نوه‌ خميني، هيچ‌ گاه به اين شکل علني، مورد توهين قرار نگرفته بود. چندين بار بلندگوها هنگام سخن رانی او قطع شد. چندين بار سخن رانی او، به دليل سردادن شعارها قطع شد.
حسن خميني، از شعاردهندگان خواست که شعارهای خود را تا زمان حضور آيت ‌الله خامنه‌ ای و در حمايت از او نگاه دارند، بعد افزود: «هنوز بيست سال از رحلت امام نگذشته است.»
گفته می شود قطع سخن رانی حسن خمينی بر سر مزار پدر بزرگش و توهين به او، توسط دولت و حاميان آن برنامه‌ريزی شده بود. پس از اين واقعه، حتا خبر درگيری و زد و خورد بين نوه خمينی و وزير کشور احمدی نژاد که نماينده دولت در ستاد برگزاری مراسم خمينی بود منتشر شده است.
نسل جوان که اکثريت جمعيت امروز ايران را تشکيل مي‌ دهند، به اين دعواهای جناجی به ويژه بر سر ميراث خميني، پشيزی قائل نيستند.
جوانانی که در تظاهرات های ميليونی سال گذشته، عليه ولايت فقيه شعار می دادند؛ تصاوير خميني، خامنه ای و احمدی نژاد را آتش می زدند يعنی با زير سئوال بردن بنيادهای حکومت اسلامي، صف مبارزه خود را از جناح بندی های حکومتی جدا کردند و عملا نشان دادند که به طور کلی حکومت جهل و جنايت اسلامی را نمی خواهند.
نيروی جوانی که خواهان تغيير جامعه است تا آن را برای زندگی آزادتر و انسانی تر مهيا کند. بنابراين، نسل جوان به اين ميراث اهميتی نمی دهد وقتی که تاريخ خمينی را مطالعه می کند و وضعيت امروز را می بيند نه تنها نفرت شان از خميني، بلکه از همه جناح ها و عناصر طرفدار خمينی شديدتر می گردد.
خميني، يکی از يکی از بزرگ ترين جنايت کاران عصر حاضر است. هرگونه حمايت از افکار و سياست های خميني،‌ يعنی دفاع از همه جنايات وقايع سال های اوايل انقلاب، کشتارهای 6 تا 62، هشت سال جنگ ايران و عراق، قتل عام چندين هزار زندانی سياسی در سال 67 و يا سرپوش گذاشتن به اين جنايت ها است. بيش ترين جناياتی که حکومت اسلامی مرتکب شد در دورانی است که خمينی حکمرانی می کند.
دفاع از خميني، يعنی اعزام صدها هزار جوان و نيروهای سرکوبگر نظامی و انتظامی و غيره برای کشتار مردم ترکمن صحرا، کردستان، خوزستان و سيستان و بلوچستان، اين محروم ترين مناطق کشور است. دفاع از خميني، اعزام صدها هزار جوان به قتل گاه های جنگ ايران و عراق است.
دفاع از خميني، يعنی دفاع از حجاب اجباری اسلامي، حمله به زنان در خيابان ها و اسيد پاشيدن به صورت زنان آزاده ای که حجاب اسلامی را رعايت نمی کردند، تجاوز به دختران در زندان ها و دفاع از آپارتايد جنسی است. دفاع از خميني، يعنی حمله به روزنامه ها و چاپخانه ها و اشغال آن ها و برقراری سانسور شديد بر مطبوعات. دفاع از خميني، به معنی ممنوعيت آزادی بيان و قلم و اعدام سعيد سلطانپور، حمله به دفتر کانون نويسندگان و ممنوعيت فعاليت آن. دفاع از خميني، به معنی انحلال احزاب سياسی و نهادهای دمکراتيک و دستگيری و شکنجه و اعدام اعضا و فعالين و رهبران آن. دفاع از خميني، يعنی حمله به دانشگاه و بستن اين مراکز علم و دانش و سازمان دهی انقلاب فرهنگی با سرکوب و پاکسازی دانش جويان و اساتيد سکولار و چپ و هم چنين اسلامی کردن دروس و فضای دانشگاه ها. دفاع از خميني، به معنی دفاع از جهل و جنايت و خرافات اسلامی است. دفاع از خميني، يعنی اشاعه تروريسم دولتی. دفاع از خميني، به معنی دشمنی با هرگونه آزادی فردی و جمعی. دفاع از خميني، يعنی تشويق دختران نابالغ به ازدواج و تجاوز به آن ها. دفاع از خميني، يعنی تجاوز به جان و مال مردم. دفاع از خميني، به معنی دفاع از گروه های مافيايی و تروريستی اسلامی در ايران و جهان. دفاع از خميني، به معنی محروميت و فقر و فلاکت اقتصادی به اکثريت مردم ايران به ويژه کودکان خانواده های کارگری و فقير. دفاع از خميني، به معنی دفاع از مردسالاری و آپارتايد جنسی است.

آيت الله حسينعلی منتظري، نزديک ترين هم فکر و دوست خمينی بود که او را بارها به طور غيرمستقيم جنايت کار ناميد. منتظری خطاب به خمينی نوشت: «آيا می دانيد كه جناياتی در زندان های جمهوری اسلامی به نام اسلام در حال وقوعند كه شبيه آن در رژيم منحوس شاه هرگز ديده نشد؟ آيا می دانيد كه تعداد زيادی از زندانی ها تحت شكنجه توسط بازجويانشان كشته شده اند؟ آيا می دانيد كه در زندان (شهر) مشهد، حدود 25 دختر به خاطر آن چه بر آن ها رفته بود... مجبور به درآوردن تخمدان يا رحم شدند؟ آيا می دانيد كه در برخى زندان های حمهوری اسلامی دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار می گيرند؟ ...»
خميني، به همه اين جنايت آگاهی داشت؛ منتظری آگاهی داشت؛ موسوی نخست وزير آگاهی داشت؛ خامنه ای رييس جمهور آگاهی داشت؛ رفسنجاني، مرد شماره دو حکومت آگاهی داشت؛ کروبي، نايب رييس مجلس آگاهی داشت؛ علی ربيعی مقام ارشد وزارت اطلاعات، سعيد حجاريان يکی از بنيان گذاران وزارت امنيت و اطلاعات، محمد خاتمی رييس جمهوری وقت، محسن آرمين، تاج زاده، سروش، عبدالله نوري، موسوی تبريزي، محمد محمدی ری شهري، ملاحسنی امام جمعه ديوانه و آدم کش اروميه، موسوی اردبيلی دادستان کل کشور، بهزاد نبوي، ابراهيم يزدی وزير امور خارجه دولت موقت، ابراهيم نبوي، اکبر گنجي، موسوی خوئينی ها، کديور، ابطحي، رضميان زاده، رضا خاتمی ، حبيب بی طرف، محسن سازگارا، فاطمه حقيقت جو، دکتر مصطفی معين، قالی باف، عطاالله مهاجراني، محسن مخلباف، محسن ميردامادي، محسن آرمين، عباس دوزدوزاني، ده نمکي، دکتر حسين الله کرم، دکتر محسن رضايي، برادران لاريجاني، دکتر عباس سليمی نمين، دکتر محمود احمدی نژاد، خاتمی و غيره همه و همه می دانستند و هر کدام در جايگاه و موقعيت دولتي، نقشی در اين جنايات ايفا کرده اند. به همين دليل، همه اين ها حرف زدن درباره جنايات خمينی را خط قرمز خود حکومت و جناح شان می دانند مهر سکوت به لب زده اند.
آنچه در ايران 58 تا 60 و دهه شصت گذشت، هيچ دست کمی از جنايات نازی های آلمانی ندارد. ده ها هزار زندانی سياسی به جوخه های مرگ سپرده شدند و حدود چهارصد فعال سياسی مخالف حکومت در خارج از مرزهای ايران ترور شدند. هزاران نفر در حمله به ترکمن صحرا، کردستان، خوزستان و سيستان و بلوچستان، کشته شدند. خلخالی که جنون آدم کشی داشت با فرمان خميني، چوبه های دار را بر سر هر کوی و برزنی برپا کرده بود. پاسداران تحت امر خلخالي، به هر کسی مظنون بودند دستگير و بدون هيچ گونه دادگاهی تيرباران می کردند. به دستور موسوی تبريزی و خلخالی هزاران انسان اعدام شدند و صدها هزار نفر زندانی و شکنجه و شلاق خوردند و يا در زندان ها مورد تجاوز قرار گرفتند. بسياری از آن ها، پس از آزادی از زندان دچار ناراحتی های روحی و روانی و يا جسمی شدند و برخی از آن ها حتا تا آخر عم معلول گرديدند.

مراسم بيست و يکمين سالگرد مرگ خمينی در روز ۱۴ خرداد 1389 بر سر قبرش، در شرايطی برگزار شد که کشمکش جناح ها را شعله ورتر کرد. در ۱۴ خرداد امسال، خامنه ای و دولت احمدی نژاد ضمن توافق و يا با هماهنگی يکديگر، مانع سخن رانی نوه خمينی شدند. چون که او در جناح اين ها قرار ندارد. افراد و حتا گرايش هايی از درون جناح غالب حکومت اسلامي، در واکنش به اغتشاش ايجاد شده و حذف سخن رانی «نوه امام»، خامنه ای و دولت احمدی نژاد را مورد انتقاد شديد قرار دادند. تا جايی که خامنه ای اولين بار از طرف عده ای از روحانيت درون حکومت به «قدرت طلبی» متهم شد.
اين بار فقط نيروهای «اصلاح طلب» حکومت اسلامی و آيت الله هايی نظير موسوی اردبيلی قاضی القضات و حسن صانعی دادستان کل دوران خمينی نبودند که نسبت به اين امر واکنش نشان دادند، بلکه با ورود آيت الله هايی از قبيل مکارم شيرازي، وحيد خراسانی و محمدی گيلاني، منتقدين خامنه ای و دولت احمدی نژاد گسترده تر شد.
واکنش آيت الله محمدی گيلاني، حاکم شرع قداره بند دوران خمينی و دفاع قاطع او از سيدحسن خميني، حتا صف بندی های تازه ای را در درون جناح غالب حکومت اسلامی پديد آورده است.
خامنه اي، دولت احمدی نژاد و جناح مسلط حکومت اسلامی تاکنون نشان داده اند که آن ها هيچ راه ديگری به جز سرکوب و کشتار توده های مردم تصور نمی کنند. خامنه ای و نيروهای وفادار به آن، به دليل جناياتی که عليه مردم مرتکب شده اند، راهی جز تشديد همان مواضع سرکوبگرانه و جنايت کارانه تاکنونی خود ندارند. بر اين اساس، خامنه ای و احمدی نژاد در سخن رانی های خود با شدت بيش تری بر مواضع گذشته شان پای می فشارند. آن ها نشان دادند که حتا برای تسويه حساب نهايی با نيروهای منتقد درون حکومت از جمله ميرحسين موسوی و کروبي، همواره به فکر برنامه ريزی طرح ها و توطئه هايی هستند تا آن ها را به لحاظ فيزيکی نيز حذف کنند. خامنه ای در سخن رانی مراسم ۱۴ خرداد خود، عريان تر از هر زمان ديگر بر پيش برد سياست سرکوب و کشتار حکومت اسلامی تاکيد کرد.
خامنه اي، حتا به توصيه های عنصر مهمی چون هاشمی رفسنجانی که راه برون رفت از بحران کنونی حکومت اسلامی را دخالت مستقيم «رهبر» برای رسيدن به يک تفاهم و مصالحه ميان نيروهای درگير درون درون می دانست و تاکنون نقش توازن قوا در ميان سران حکومت را ايفا کرده، ديگر توجهی ندارد؛ به طوری که او اخيرا بحث کناره گيری از مسئوليت های خود در درون حکومت و هم چنين سياست را پيش کشيده است. در حالی که ظاهرا خامنه ای موافق کنار کشيدن او از مسئوليت های دولتی اش نيست اما احمدی نژاد، از آن استقبال کرده است. اختلافات علنی رفسنجانی و خامنه ای در سال گذشته و در ماه های اخيرا تقريبا زبان صريح تری به خود گرفته است.
دفتر هاشمی رفسنجاني، در پاسخ به مقاله روزنامه وطن امروز، جوابيه تندی را منتشر کرد. با توجه به تاريخ نگارش اين جوابيه که يک هفته بعد از سخن رانی ۱۴ خرداد خامنه ای انتشار يافت و با توجه به مواضع مطرح شده در نامه دفتر هاشمی رفسنجاني، بايد گفت جوابيه فوق، پيش از آن که پاسخ به روزنامه وطن امروز باشد، پاسخ به شخص خامنه ای است.
جوابيه دفتر هاشمی رفسنجاني، با اشاره به «سکوت مصلحت آميز» خامنه ای نسبت به اين هتاکی ها، اين امر را عامل اصلی بی حرمتی های افراد و هتاکی روزنامه هايی از نوع وطن امروز، نسبت به هاشمی رفسنجانی دانسته است.
جوابيه هم  چنين در واکنش به مساله تقلب در انتخابات حکومت اسلامی در سال های پيش، مستقيما نقش «رهبر» را پيش کشيده و می نويسد: «چرا در بيان نتايج انتخابات مجلس ششم در سال ۱۳۷۸ نعل وارونه مي‌ زنيد؟ مگر نمی ‌دانيد با شمارش مجدد تنها ۲۰ درصد صندوق ‌های حوزه انتخابيه تهران، که توسط شورای نگهبان انجام می ‌گرفت، آيت ‌الله هاشمی رفسنجانی از رتبه سی ‌ام به نوزدهم رسيد؟ مگر نمی ‌دانيد وقتی آن آبروريزی داشت اساس انتخابات را زير سؤال می ‌برد، رهبر معظم انقلاب دستور توقف بازشماری را صادر فرمودند؟»
بی شک مواضع تند و افشاگرانه دفتر هاشمی رفسنجاني، شکاف بين رفسنجانی و خامنه ای را تشديد کرده است به طوری که احمدی نژاد عملا تلاش هايی را در جهت حذف رفسنجانی و موسوی و جاسبی و... از هيات امنای دانشگاه آزاد آغاز کرده است علاوه بر اين که به يک کشمکش تازه دولت با قوه قضائيه و مجلس تبديل شده است؛ متقابلا رفسنجانی جلسه هيات امنای دانشگاه آزاد را برگزار کرده و با خواست او، ميرحسين موسوی نيز در اين اجلاس شرکت کرده است. حسين شريعتمداري، نماينده خامنه ای در روزنامه کيهان، اين مساله را دستاويزی برای حمله شديد به رفسنجانی قرار داده است.
پس از اهانت به سيدحسن خمينی در مراسم سالگرد درگذشت پدر بزرگ وی و هم چنين به دنبال توهين شديد طلبه‌ های بسيجی حوزه علميه قم در روز ۲۳ خرداد، چند‌ تن از مراجع تقليد و مدرسين حوزه علميه قم، با صدور بيانيه يا در کلاس درس خود، اين عمل را محکوم کردند. دفاع روحانيون برجسته از سيدحسن خميني، خشم حسين شريعتمداری را برانگيخت.
حسين شريعتمداري، در سرمقاله روز سه ‌شنبه ۲۵ خرداد 1389 کيهان نوشت: «دل جوئی برخی عالمان بزرگوار از جناب آقای سيدحسن خمينی به خاطر حمايت از امام راحل بوده است. به همين دليل لازم بود اين دل جويی با هشدار و اندرز به نوه محترم حضرت امام نيز همراه باشد. چرا که ايشان به دليل همنشينی يک‌ اله اخير خود با دشمنان امام و عوامل نشان‌دار بی گانه، مورد اعتراض مردم قرار گرفتند... وقتی در کنار دل جويی از وي، نسبت به مواضع غيرقابل ايشان اندرزی داده نمی ‌شود، اين دل جويی نقض غرض تلقی خواهد شد...».

باين ترتيب، بحران قدرت و تنش ميان سران و ارگان ها و جناح های حکومت، به حدی تشديد شده که تقابل شديدتر جناح های درون حکومت اجتناب ناپذير شده است. تقابلی که ريشه در منافع اقتصادی و سياسی طرفين در حاکميت دارد. به خصوص با وجود اين که اين تنش ها هر روز بيش تر و بيش تر می گردد اما سران هر دو جناح همواره به اين فکر هستند که کل «نظام» آسيب نبيند و مردم نتوانند از شکاف های موجود به نفع خود توازن قوا را بر هم بزنند.
کشاکش امروز جناح های درون حکومت که هر کدام از آن ها تلاش می کنند خود را طرفدار واقعی «خط امام» معرفی کنند، اساسا دعوايی بر سر تقسيم ميراثی است که آلوده به خون صدها هزار انسان است و نسل هايی از جامعه ايران را به تباهی کشانده است.
آن چه که طی سه دهه گذشته بر عليه زيست و زندگی کارگران، زنان، دانش جويان، روشنفکران، هنرمندان و به طور کلی مردم آزاده ايران ايران اعمال شده است، دقيقا مبتنی بر اهداف و سياست های خمينی و دستورالعمل های نظری و عملی شخص خمينی بوده است.
اکنون خامنه ای و احمدی نژاد، يعنی جناح مسلط حکومت اسلامي، با موج عظيمی از مخالفين روبرو هستند که همواره شعار «مرگ بر ديکتاتور» و «مرگ بر خامنه ای» سر می دهند. بنابراين، جايگاه کنونی خامنه ای و جناح غالب حکومت اسلامي، برای مردم معترض و آزادی خواه ايران روشن شده است.
اما «اصلاح طلبان» که به ادامه راه «امام راحل» شان تاکيد دارند و افکار و عقايد و سياست هايشان نيز تفاوت چندانی با جناح حاکم ندارد، نگران اين واقعيت هستند که کل «نظام» از دست نرود. چرا که اگر کل حکومت اسلامی با قدرت مردم سرنگون شود آن ها نيز در کنار جناح حاکم منافع اقتصادی و سياسی خود را از دست خواهند داد. از اين رو، هر دو جناح غالب و مغلوب هم زمان با پيش برد تنش ها و اختلافات خود، حواس شان جمع است که کنترل مردم از دست شان خارج نشود و موقعيت نظام در معرض خطرات جدی قرار نگيرد. در واقع «اصلاح طلبان» درون حکومت نيز نه صرفا به دليل هم دستی با خمينی و شرکت در کشتارهای اوايل انقلاب 57 و دهه شصت و وقايع پس از آن تا به امروز، بلکه به دليل رياکاری ها و فريب کاری هايی که امروز با کتمان کردن جنايات صورت گرفته در دوران خمينی و توسط شخص او، در مقابل مردم آزاد خواه و عدالت جو قرار دارند.
علاوه بر اين در دوره هشت سال رياست جمهوری محمد خاتمی که جناح اصلاح طلب تمام قدرت را در دست داشت نه تنها هيچ اقدامی در جهت بهبود وضع اقتصادي، سياسی و اجتماعی مردم به وجود نياوردند، بلکه در اتفاقات مهمی چون واقع تکان دهنده 18 تير و به دنبال آن اعتراضات گسترده دانش جويان را سرکوب کردند و هزاران نفر را دستگير نمودند؛ مامورين امنيتی نويسندگانی چون مختاری و پوينده را ترور کردند و يا اين که کارگران اعتصابی خانون آباد را به گلوله بستند و هم چنين در روز اول مه می 83، کارگران را در شهر سقز به وحشيانه ترين شکلی سرکوب کردند و هفت نفر از سازمان دهندگان اين حرکت را دستگير و زندانی و شکنجه کردند بخش از کارنامه شان است و الان نيز در مورد آن ها سخنی به ميان نمی آورند. بر اين اساس هر دو جناح که به سر خمينی قسم می خورند و بر ادامه راه او تاکيد می ورزند جنايت کار هستند.

تنها يادآوری گوشه ای از يک سخن رانی خمينی که در جهت تبيين سياست گزاری جانيانه حکومت اسلامی و تشديد سرکوب و کشتار، بيان شده است و هم چنين فرمان خميني، مبنی بر قتل عام زندانيان سياسی در سال 67، برای نشان دادن چهره واقعی و کريه و جنايت کارانه روح الله خميني، کافی است.
متن اين سخن رانی خميني، به شرح است:
«اشتباهی که ما کرديم اين بود که به طور انقلابی عمل نکرديم و مهلت داديم به اين قشرهای فاسد. و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابي، هيچ يک از اين ها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژيم فاسد را شکستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب کرديم، به طور انقلابی عمل کرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل کرده بوديم، و روسای آن ها را به محاکمه کشيده بوديم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بوديم، و روسای آن ها را به سزای خودشان رسانده بوديم، و چوبه های دار را در ميدان های بزرگ برپا کرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو کرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمی آمد.
من از پيشگاه خدای متعال و از پيشگاه ملت عزيز، عذر می خواهم، خطای خودمان را عذر می خواهم. ما مردم انقلابی نبوديم، دولت ما انقلابی نيست، ارتش ما انقلابی نيست، ژاندارمری ما انقلابی نيست، شهربانی ما انقلابی نيست، پاسداران ما هم انقلابی نيستند؛ من هم انقلابی نيستم. اگر ما انقلابی بوديم، اجازه نمی داديم اين ها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام می کرديم. تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می کرديم. يک حزب، و آن «حزب الله»، حزب مستضعفين.
و من توبه می کنم از اين اشتباهی که کردم، و من اعلام می کنم به اين قشرهای فاسد در سرتاسر ايران که اگر سر جای خودشان ننشينند، ما به طور انقلابی با آن ها عمل می کنيم. مولای ما، اميرالمومنين - سلام الله عليه - آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن که در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور و در رحم و مروت آن طور و با مستضعفين آن طور بود، با مستکبرين و با کسانی که توطئه می کنند شمشير را می کشيد و می کشت. هفتصد نفر را در يک روز - چنان چه نقل می کنند - از يهود بنی قريضه - که نظير اسرائيل بود و اين ها از نسل آن ها شايد باشند - از دم شمشير گذراند! خدای تبارک و تعالی در موضع عفو و رحمت رحيم است. و در موضع انتقام، انتقام جو. امام مسلمين هم اين طور بود، در موقع رحمت، رحمت؛ و در موقع انتقام، انتقام. ما نمی ترسيم از اين که در روزنامه های سابق، در روزنامه های خارج از ايران، برای ما چيزی بنويسند. ما نمی خواهيم وجاهت در ايران، در خارج کشور پيدا بکنيم. ما می خواهيم به امر خدا عمل کنيم، و خواهيم کرد. اشدا علی الکفار رحما بينهم.
اين توطئه گرها در صف کفار واقع هستند. اين توطئه گرها در کردستان و غير آن در صف کفار هستند، با آن ها بايد با شدت رفتار کرد. دولت با شدت رفتار کند، ژاندارمری با شدت رفتار کند؛ ارتش با شدت رفتار کند. اگر با شدت رفتار نکنند، ما با آن ها با شدت رفتار می کنيم. ما با خود همين ها، با خود همين ها که مسامحه بکنند، اگر مسامحه بکنند، با شدت رفتار می کنيم. مسامحه حدودی دارد، جلب وجاهت حدودی دارد. مصالح مسلمين را نمی گذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتی که بر ضد مسير ملت است و توطئه گر است تمام را توقيف کند، و نويسندگان آن ها را دعوت کند به دادگاه و محاکمه کند. موظف است کسانی که توطئه می کنند و اسم «حزب» روی خودشان می گذارند، روسای آن ها را بخواهد و آن ها را محاکمه کند. ما باز تا چندی مهلت می دهيم به اين قشرهای فاسد؛ و اين اعلام آخر است و اگر چنان چه در کار خودشان تعديل نکنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه ها برندارند، خدا می داند انقلابی عمل می کنم. می آيم تهران و روسايی که مسامحه می کنند با آن ها انقلابی عمل می کنم. قشرهايی از ارتش که اطاعت از بالاترها نمی کنند و امر آن ها را اطاعت نمی کنند بايد بدانند که من با آن ها اگر آمدم، انقلابی عمل می کنم. عذرها را کنار بگذاريد! برويد فاسدها را سرکوب کنيد، برويد توطئه گرها را سرکوب کنيد؛ مسامحه نکنيد! دولت مسامحه نکند، ارتش مسامحه نکند، ژاندارمری مسامحه نکند؛ پاسداران مسامحه نکنند.
من باز از همه قشرهای ملت، از همه روشنفکران، از همه احزاب، از همه دستجات و گروه ها -گروه ها که مع الاسف تاکنون شايد دويست گروه پيدا شده باشد!- تقاضا می کنم که مسيرتان، مسير ملت و مسير اسلام باشد، به ملت بپيونديد؛ صلاح شما در اين است که به ملت بپيونديد. اگر خدای نخواسته اين نهضت عقب بزند، شماها هم فدای غلط کاری های خودتان خواهيد شد. لکن نهضت ما عقب نخواهد زد و نهضت ما به پيش می رود، و بايد ساير ملت ها از نهضت ما عبرت بگيرند؛ و حکومت ها از حکومت سابق ما و از وضعی که برای او پيش آمد، عبرت بگيرند.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفيق مسلمين را خواستارم. و از خدای تبارک و تعالی خواهانم که مستضعفين را بر مستکبرين غلبه بدهد و زمين را به آن ها به ارث عنايت فرمايد.
لينک يوتيوب: http://www.youtube.com/watch?v=ZNTUsylWTpo

يکی از بزرگ ترين جنايات حکومت اسلامي، قتل عام زندانيان سياسی به فرمان خميني، در سال 1367 بوده است. دوره ای که همه جناح های حکومتی دست در دست همديگر در راس قدرت بودند و در بالای سر آن ها نيز خمينی فرمان می راند و حرف اول و آخر را می زد.

قتل عام چندين هزار زندانی سياسي، آن هم در بی دادگاه های دو سه دقيقه اي، جنايت هولناکی نه تنها عليه مردم ايران، بلکه عليه کل بشريت است. جنايت تکان دهنده ای است که نمونه آن در عصر حاضر، در هيچ گوشه ای از جهان ديده نشده است. هنگامی که حسينعلی نيري، رييس حکام شرع اوين در مرداد 1367 طی حکمی از سوی خمينی به رياست هيات ‌قتل عام زندانيان سياسی منصوب شد؛ در اين حکم، که به گفته‌ آيت ‌الله منتظری در ۶ مرداد ۶۷ صادر شده، آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحيم ... کسانی که در زندان  ‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می   کنند، محارب و محکوم به اعدام می ‌ باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با رای اکثريت آقايان حجت  الاسلام نيری دامت افاضاته  (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی  (دادستان تهران) و نماينده‌ ای از وزارت اطلاعات مي‌ باشد...»
خمينی در اين حکم خود، خواستار به کارگيری نهايت احکام وحشيانه بر زندانيان سياسی شده و فرمان می ‌ دهد:
«... رحم بر محاربين ساده  ‌انديشی است. قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد‌ناپدير نظام اسلامی است. اميدوارم با خشم و کينه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضايت خداوند متعال را جلب نماييد. آقايانی که تشخيص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعی کنند «اشدا علي‌الکفار» باشند. ترديد در مسائل اسلام انقلابي، ناديده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می  باشد. والسلام. روح ‌الله الموسوی الخمينی»

اين روزها که در مقطع سالگرد 18 تير و هم چنين قتل عام زندانيان سياسی قرار داريم اگر تبليغات و بحث ها و کنفرانس های سياسی گسترده ای از جمله در همه سايت ها و رسانه های آزادی خواه و انسان دوست راه اندازی شود دست کم در خارج کشور، مثلا عنصر ديروزی حکومت اسلامی چون ابراهيم نبوی جرات نمی کند بگويد که کمونيست ها دو سه درصد بيش تر نبودند اعدام شان در سال 67 حق شان بود. ابراهيم نبوی که امروز به طنزگويی معروف است و طرفدار جناح اصلاح طلبان، در همان سال کشتار زندانيان سياسی يکی از معاونان وزارت کشور بود که زندان ها نيز زير نظر آن قرار دارند.
باين ترتيب، سران هر دو جناح حکومت اسلامی و طرفداران هر کدام از آن ها در داخل و خارج کشور که همواره در موضع  گيری  های خود بر ادامه راه و آرمان  های «امام راحل» تاکيد می  کنند، در واقع به همه جنايات خمينی عليه بشريت صحه می گذارند.
خميني، موسوليني، هيتلر،‌ صدام حسين، بوش، بن لادن، ملامحمد عمر، خامنه اي، احمدی نژاد و غيره و دولت ها و هم فکران آن ها، فاشيست ها و جنايت کارانی هستند که تاريخ هرگز آن ها را نبخشيده و نخواهد بخشيد.

نهم تير 1389 - سی ام ژوئن 2010

منبع: سايت ديدگاه

11 تیر 1389

هیچ نظری موجود نیست: